طی ۱۸ ماه گذشته ، هیچ سرباز آمریکایی در خاک افغانستان کشته نشده بود ، اما طی انفجار انتحاری اخیر در محدوده ی فرودگاه کابل – بالغ بر ۱۳ نفر سرباز نیروی ارتش ایالات متحده کشته و تعداد بیشتری نیز مجروح شدند. این کشتار انتحاری در حالی صورت پذیرفت که رئیس جمهور ایالات متحده ، علی رغم اعمال تمام فشار ها جهت تمدید فرصت انتقال نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان ، بر تاریخ مورد توافق پیشین اصرار می ورزد و طالبان نیز خود را ملزم به توافقات انتقال و زمینه سازی جهت تسهیل روند آن نموده است.
واشنگتن می گوید گروه داعش خراسان (حکومت اسلامی عراق و شام – ولایت خراسان – که در سال ۲۰۱۵ تاسیس شده و در افغانستان و پاکستان فعالیت می کند ) مسئولیت نقش داشتن در این حملات انتحاری را بر عهده گرفته است و هیچ گونه دلیل شفاف و منطقی که نشان دهنده ی دست داشتن گروه طالبان در این حملات بوده باشد به دست نیامده است. گروه طالبان نیز بشدت حملات اخیر را محکوم نموده و از مجموعه ی نظامی و شبه نظامی تحت تسلط خود خواستار کنترل بیشتر بر فضای امنیتی کابل و علی الخصوص محدوده ی فرودگاه آن شده است.
رئیس جمهور ایالات متحده در مصاحبه ای مطبوعاتی – پس از این رخداد قریب الوقوع، با بیان جملات کلیشه ای سیاست مداران ، که نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم ، به دفاع از برنامه ی زمان بندی خروج نیروهای آمریکایی و متحدانش در تاریخ مقرر اصرار می ورزد و کشتار اخیرنظامیان آمریکایی را شایسته ی پاسخگویی قاطع و مقابله به مثل سخت – البته در زمان و مکان مشخص مدنظر دولت ایالات متحده عنوان می نماید . جو بایدن، خروج هرچه سریعتر آمریکایی تبارها را مقدم بر حمله ی تلافی جویانه به گروه های افراطی و شبه نظامی مستقر در خاک افغانستان دانسته و لزوم پاسخگویی را گویا به بعد از زمان انتقال تمامی جامعه ی هدف مدنظر توافقات اخیر با طالبان منوط می داند.
از سویی دیگر- در محافل سیاسی و سنای آمریکا ، خبرهایی از پیگیری قضایی و فشار بر کاخ سفید ، جهت روند استیضاح و اخراج شخص رئیس جمهور ، معاون اول ، وزیر دفاع و وزیر امور خارجه به گوش می رسد. رفتار منفعلانه ی شخص رئیس جمهور آمریکا بیش از پیش متحدان منطقه ای و فرا منطقه ای ایالات متحده را در بهت و سرگردانی فرو برده است. البته رئیس جمهور آمریکا به نیروی نظامی خود دستور حمله به مواضع داعش در خاک افغانستان را صادر نموده است با این حال در فرصت پیش رو ، نیروی نظامی ایالات متحده و هم پیمانانش گویا تنها به پیشگیری و خنثی سازی از تکرار چنین حملات انتحاری پرداخته و قصدی به جهت کنترل اوضاع نا بسامان و آشوب زده ی خاک افغانستان ندارند. آنچه بنظر می رسد الویت اول و آخر امروز سیاست مداران آمریکایی و اروپایی خروج هرچه سریعتر نیروهایشان با کمترین تلفات ممکن از خاک افغانستان است.
گروه طالبان تشکیل حکومت سیاسی پاسخگو در خاک افغانستان را به خروج نظامیان و غیرنظامیان خارجی وابسته از خاک افغانستان منوط نموده است و کسی نمی داند فردای اخراج تمام نیروهای خارجی تاثیر گذار در معادله ی افغانستان ، چه سرنوشتی – مردمان افغان کوچه و بازار را انتظار می کشد.گروه طالبان طی چند روز اخیر از حکمرانی شورای ۱۲ نفره برای حکومت بر افغانستان خبر داده است ، اما آنچه مشخص است علی رغم پیش بینی مفسرین سیاسی ، گروه طالبان تنها گروه نظامی حاکم و قادر بر سرنوشت افغان ها نبوده و پس از تکمیل پروسه ی خروج ، با گروه ها و جریانات بنیاد گرای نظامی و شبه نظامی بسیاری به جهت تقسیم خاک و قدرت دست و پنجه نرم خواهد کرد.
شاید بنظر برسد گروه طالبان به دلیل شکل ماهیتی خود قادر به ایجاد هم گرایی و تشکیل جبهه ای ملی با حضور و مشارکت تمام گروه های شبه نظامی افراطی بنیاد گرا مستقر در خاک افغانستان بوده باشد اما آیا جامعه ی جهانی ، دولتی شکل گرفته از بنیاد گرایی افراطی اسلامی را به رسمیت می شناسد و متمایل به برقراری مناسبات سیاسی با چنین جمعیت متکثری خواهد بود؟
آنطور که پیداست به رسمیت شناخته شدن جهانی و ایجاد مناسبات سیاسی – امنیتی منطقه ای ، اینبار در مانیفیست گروه طالبان نقشی پررنگ ایفا می کند و این گروه دریافته که بدون تعامل منطقه ای و تعادل سیاسی جهانی – قادر به حکمرانی و تسلط دراز مدت بر کل کشور افغانستان نخواهد بود . ملاقات های صورت پذیرفته چند روز اخیر گروه طالبان با بسیاری از صاحب منصبان دولت پیشین نظیر حامد کرزی رئیس جمهور سابق ،عبدالله عبدالله معاون اجرایی دولت قبل و ژنرال دوستم معاون سابق رئیس جمهور – شاهدی بر این مدعاست.
بنابراین با اجبار پیش آمده ، دور از ذهن نیست که گروه طالبان خود را درگیر جنگی داخلی بر سر تقسیم قدرت به دست آمده ببیند – البته نه با مردمی که از تفکر طالبانی می گریزند و آن را محکوم می کنند بلکه – با گروه های به شدت افراطی تر از خود که نظام طالبانی حال حاضر را آنقدر که لازم است مقید به شریعت اسلام نمی دانند.
در این جنگ مذهبی داخلی ، یکی از دو نگاه حاکم قربانی مسیر سیاسی پیش روی افغانستان خواهد شد. اما بعید بنظر می رسد افراط گرایی داعشی بتواند تفکر طالبانی حال حاضر را تحت سیطره و کنترل خود درآورده ، بر کل خاک افغانستان مسلط شده و به تشکیل حکومتی با تمرکز سیاسی قابل قبول و پایدار منجر شود. طالبان می گوید به جهت نشان دادن حسن نیت و تسریع روند عادی سازی امور داخلی کشور و مردم ، به جمع کثیری از صاحب منصبان و سیاسیون دولت اشرف غنی اجازه ی مشارکت ، حضور و اظهار نظر در دولت پیش رو را خواهد داد و این در حالیست که گروه های افراطی نظیر داعش خراسان و القاعده چنین معامله و سازشی از جانب گروه طالبان را به شدت محکوم نموده و آن را مصداق گذشتن از ارزش های اعتقادی و تشکیلاتی خود می دانند . این گروه ها که تا دیروز در کنار گروه طالبان هدفی مشترک و خواستگاهی جمعی را دنبال می کرده امروز با سرخوردگی- مسیر خود را از گروه طالبان جدا دیده و به نوعی خود و نگاه خود را قربانی تسامح و تساهل گروه منعطف شده ی طالبانی می بیند ، بنابراین راهی جز تخریب و ناسازگاری در مسیر تشکیل دولت ملی در پیش نخواهد گرفت.